English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (316 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
differential spoilers U اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
decking U تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
actuating horns U اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
cross member U عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
abscissa U محور طولی
longitudinal axis U محور طولی
axis U محور طولی
reflex U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes U یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
end play U بازی طولی محور
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
bell crank U اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
rolls U دوران حول محور طولی غلطش
rolled U دوران حول محور طولی غلطش
roll U دوران حول محور طولی غلطش
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
banks U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank U دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pitch altitude U زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
differential laser gyro U دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
pattern U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
patterns U بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
critical angle of attack U زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
crossed controls U بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
mulch U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
primary products U محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
camshafts U محور کنترل
camshaft U محور کنترل
restoration U احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
axis of control U محور کنترل هواپیما
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
coning angle U زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
command axis U محور حرکت یکان
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
lift engine U توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift cruise U توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
dogmatic marxism U مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
catch U نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
writes U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
pitch control U کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
fumigant U ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
boarded U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
authoring U ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
carriage U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriages U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
stepper U چیزی که برای پله بکار می رود
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us U بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
white line U خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
polyonging U بکار بردن چند نام برای یک چیز
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
applied U برای هدف معین بکار رفته کاربسته
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
polyonymy U بکار بردن چند نام برای یک چیز
presumptive address U آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
boasted U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
listerine U یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boast U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
excipient U مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasts U : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
cullet U خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
line ahead U کشتی هایی که پشت سر هم میروند
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
check sum U جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
wetting U مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
nixie tube U یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
z 0 U یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
addition U رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
slanders U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slandered U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
slander U درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
hundreds and thousands U یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
swings U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
they rate as tonic drugs U انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
prunella U پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
junk U ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com